روح الامینی استاد دانشگاه تهران ٬ مدرس دانشگاه سوربن ، پدر مردم شناسی ایراان ٬ از چهره های ماندگار ، و از مفاخر ملی ایران


یزدفردا "دکتر علیرضا آیت اللهی :دكتر محمود روح الامینی درگذشت.

مردی كه قبل از این كه انسانشناس باشد ، انسان بود و اسوه ای از انسانیت


روحش شاد ، خانواده ارجمندش ، و تمام شاگردان و پیروان و طرفدارانش


صبور، و آثار گرانقدرش پایدار



علیرضا آیت اللهی ؛ از اولین ، مدیونترین و البته كه كوچكترین شاگردانش :


من از انسانشناسی هیچ نمی دانم

تا به آنجا رسید دانش من - كه بدانم همی كه نادانم

امٌا می خواهم بدانم ،می خواهم مطالعه كنم تا انسان ها را بشناسم ، مردم را بشناسم؛ و این شناخت با خواندن انواع و اقسام نظریه ها و تجربیٌات مردم شناسی ، آنهم در سایر كشورهای جهان و به خصوص كشورهای صنعتی ، یا دویست سیصد سال پیش از این از انسانهای دوردست ، و نه نزدیك و در دسترس ، حاصل نمی شود.

نظرات و تجربیات ، همگی « ابزار » كاراند و نه « هدف » مردم شناسی ، انسانشناسی .

شناخت انسان ، ازنزدیك است ، « انسان در دسترس » از روبه رو ، روز به روز ، ماه به ماه و سال به سال .

مرحوم دكتر محمود روح الامینی اولین مشوٌق من در مردم شناسی نبود (1) ؛ اما اولین معلم (2)من و شاید آخرین معلم من در انسان شناسی ، و بگذارید صراحتا" بگویم كه در زندگی بود ؛ در علم به زندگی ، دریافت زندگی ، و پرداخت زندگی ...

سال 1346 پس از برگزاری كلاسی از مردم شناسی فرهنگی در دانشگاه تهران به ایشان گفتم : استاد ، می خواهم در باره توتم و تابو در ایران تحقیق كنم ، با لبخند پدرانه ای كه همیشه به همان لبخند هم شهرت داشته است فرمود : تحقیق هنوز زود نیست ؟ لابد مطالعه ... توتم و تابو چقدر به ایران عصر حاضر مربوط می شود ؟ . به چه درد ما می خورد ؟ مگر فرهنگ های گسترده ایرانی از موضوعات مردم شناسی سرشار نیستند ؟!!!؛ از خود شروع كنیم كه بهتر است ؛ هم زودتر می توانیم بدانیم ، و هم كاربردی می شود : مختصر و مفید !

خوشحال شدم . آن روزها بحث تكنولوژی مد روز بود ، گفتم از « تكنولوژی سنٌتی » كه از تخصص های ایشان بود ، شروع كنم ؟ و...

و ... در باره شیوه نان پختن در قریه باقی آباد یزد مطلبی نوشتم . نگاهی كرد و فرمود :

- مردم شناسی « عینی » است : از رو به رو .... آنچه كه نوشته ای مردم شناسی نیست ، خاطرات است .. حالا لااقل نان تو پخته شد و من به تو نمره دادم ! و لی تفكرحاكم بر این مطالعه كجاست ؟ از همینجا كه در این مطالعه تفكر « نان ده » و « نانوا » و « نانخور » وجود ندارد « انسان »وجود ندارد كه انسانشناسی ئی صورت گرفته باشد . انسان شناسی نیست ، نان شناسی است و آنهم به اشاره ای : در حد « اسقاط تكلیف » .

راست می گفت اما نمره برایم اهمیٌت بسیار كم تری داشت ؛ شرمنده شده بودم و وقتی پشیمانی مرادید فرمود :

- « اتفاقا" » تو می توانی مردم شناس بشوی ، چون معلوم است كه می خواهی بدانی ، می خواهی مطالعه كنی...(4)


(1) اولین مشوقین من كه خدا همه شان را هم رحمت فرماید : دكترغلامحسین صدیقی ، تاحدودی دكتر نادر افشارنادری ، سید ابوالقاسم انجوی شیرازی ، و....

(2) به حرمت روح بزرگوارش كه لفظ معلم را بر لفظ استاد ترجیح می داد نوشتم معلم .

(3) « مختصر و مفید » ، « اسقاط تكلیف » و ...« اتفاقا" » از تكیه كلام های آن مرحوم بودند .

(4) و به خواب هم نمی دیدم كه پس ازچهار سال و البته به دلیل قحط الرجال علمی آن روز از نظر اداری هم كه شده است دستیار اوٌل آن مرحوم در امور مطالعات مردم شناسی شوم : از 1350 تا 1355 .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا